سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/11/26 | 5:0 صبح | نویسنده : سرخی خورشید

یه اتاقی باشه گرم گرم.... روشنه روشن.... تو باشی منم باشم.... کف اتاق سنگ باشه..... سنگ سفید.... تو منو بغلم کنی که نترسم..... که سردم نشه..... که نلرزم..... اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار..... پاهاتم دراز کردی.... منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم.... با پاهات منو گرفتی..... دوتا دستتم دورم حلقه کردی.... بهت میگم چشماتو می بندی؟ میگی آره بعد چشماتو می بندی..... بهت میگم برام قصه میگی؟ میگی آره بعد شروع می کنی آروم آروم تو گوشم قصه گفتن..... یه عالمه قصه ی طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمیشن.... میدونی؟ میخوام رگ بزنم.... رگ خودمو..... مچ دست چپمو..... یه حرکت سریع.... یه ضربه ی عمیق.... بلدی که؟ ولی تو که نمی دونی می خوام رگمو بزنم.... تو چشماتو بستی..... نمی دونی من تیغ رو از جیبم در میارم.... نمی بینی که سریع می برم..... نمی بینی خون فواره میزنه.... رو سنگای سفید.... نمی بینی که دستم میسوزه و لبم رو گاز می گیرم که نگم آآآآآآآخ.... که چشماتو باز نکنی و منو نبینی.... تو داری قصه میگی..... من شلوارک پامه..... دستمو میزارم رو زانوم.... خون میاد از دستم میریزه رو زانوم و از زانوم میریزه رو سنگا.... قشنگه مسیر حرکتش.... حیف که چشمات بسته است و نمیتونی ببینی.... تو بغلم کردی.... می بینی که سرد شدم..... محکم تر بغلم می کنی که گرم بشم..... می بینی نامنظم نفس می کشم.... تو دلت میگی آخی دوباره نفسش گرفت.... می بینی هرچی محکم تر بغلم می کنی سردتر میشم.... می بینی دیگه نفس نمیکشم.... چشماتو باز میکنی میبینی من مردم..... می دونی؟ من میترسیدم خودمو بکشم از سرد شدن.... از تنهایی مردن.... از خون دیدن.... وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم.... مردن خوب بود آرومه آروم.... گریه نکن دیگه.... من که دیگه نیستم چشماتو بوس کنم بگم خوشگل شدیاااااا بعدش تو همون جوری وسط گریه هات بخندی..... گریه نکن دیگه خب؟ دلم میشکنه..... دل روح نازکه نشکونش خب؟؟؟؟

m&b

 




  • پرشین تم
  • فروش بک لینک
  • کارت شارژ همراه اول